چکیده
از آن جا که انسان دائم در حرکت و سیر و سلوک است و حرکت او گاهی به سوی بالا و به اصطلاح سیر صعودی و گاهی به سوی پایین و سیر نزولی است؛ اگر زمام امور یک انسان در دست عقل و شرع باشد، قهراً سیرش صعودی خواهد بود و اگر تابع هوا و هوس باشد یعنی زمام امرش به دست نفس و هواهای نفسانی باشد سیرش نزولی و منتهی به اسفل السافلین خواهد بود. در این مقاله سعی شده که راه های پیروزی بر نفس و هواهای نفسانی نشان داده شود تا انسان ها در مبارزه با نفس آسان تر و روشن تر وارد معرکه شوند.
واژگان کلیدی: انسان، نفس، عقل، هوای نفس، عاطفه، حیات طیبه.
مقدمه انسان موجودی است دو بعدی، از یک سو به عالم بالا نظر دارد و از سوی دیگر به عالم سفلی؛ لذا برای انسان دو نوع حیات متصور است و با توجه به این دو نوع حیات، آدمی دارای دو چهره نفسانی است: یکی نفس در مرتبه نازل آن، یعنی خود طبیعی که منشأ غرایز حیوانی و «شهوت و غضب» و عامل جلب لذت و دفع ضرر است و وجود آن برای تامین حیات مادی ضروری است و تربیت اسلامی آن را هدایت و کنترل می کند؛ اما هرگاه از مسیر صحیح خارج شود، انسان را به کفر، ظلم، جهل، طغیان، حرص، حسد، بخل، نیرنگ، تکاثر و سایر خصال ذمیمه و رذایل اخلاقی خواهد کشید و قرآن مجید از این حالت نفسانی با عنوان «نفس اماره» سخن می گوید: «ان النفس لاماره بالسوء ... (یوسف / 53)؛ و گاه از آن با عنوان «مسوله» یاد می کند و «کذلک سوّلت لی نفسی»» (طه / 96) یعنی نفس من مرا به چنین نیرنگی وا داشت (سوّلت از تسویل به معنای زینت دادن است).
چهره دیگر نفس همان لطیفه ربانی و بارقه الهی است که از آن به خود عالی نیز می توان تعبیر کرد و منشأ کمالات عقلی و علمی و عملی و گرایش هایی چون خدا جویی، آرمان خواهی، عرفان، اخلاق، عدل، خود شناسی، احسان و ایثار و سایر فضایل می شود.
حضرت امام ـ رحمه الله علیه ـ اولین گام در «خود سازی» را شناخت همه جانبه نفس بیان می فرماید، به این معنا که اگر نفس به طور شایسته شناخته نشود، توفیق تهذیب و تزکیه نفس برای انسان میسّر نخواهد شد.
با توجه به اهمیت خود شناسی لازم است چند سطری درباره این موضوع اشاره شود.
در روایات اسلامی به شناخت نفس توصیه فراوان شده و آن را سودمندترین معارف طریق خدا شناسی، نشانه کمال عقل، بالاترین حکمت و نردبان صعود خوانده و جهل خویش را بدترین نوع جهل، خود فراموشی، گمراهی، تباهی و نادانی نسبت به همه چیز دانسته اند.
علی ـ علیه السلام ـ می فرماید: «افضل الحکمه معرفه الانسان نفسه» (طاهری، 1369، ص 16) یا «افضل المعرفه معرفه الانسان نفسه» ونیز می فرماید: «من عرف نفسه فقد انتهی الی غایه کل معرفه و علم».
نیز «عجبت لمن یجهل نفسه کیف یعرف ربّه».
هم چنین «من لم یعرف نفسه بعد عن سبیل النجاه و خبط فی الضلال و الجهالات» (مهدوی کنی، 1371، ص 55).
لذا علی ـ علیه السلام ـ سرانجام کسانی را که در این وادی گام ننهند و به خودشناسی نپردازند هلاکت قطعی دانسته، می فرماید: «هلک امر و لم یعرف قدره؛ آن کسی که قدر خود نشناخت هلاک خواهد شد» (صبحی صالح، 1395، قصار 149).
شناخت کدام نفس لازم است؟
در این جا سوالی مطرح می شود و آن این که کدام نفس است که معرفت آن مقدمه تهذیب و تزکیه و وسیله شناخت پروردگار است.
آیا مراد از نفس همان لطیفه و نفخه الهیه است که ملاک برتری انسان بر فرشتگان است و از آن تعبیر به «روح الله» می شود، که قرآن می فرماید:
«ثم سوّاه فیه من روحه؛ بعد اندام او را موزون ساخت و از روح خویش در او دمید» (سجده / 9).
«فاذا سوّیته و نفخت فیه من روحی؛ هنگامی که کار او را به پایان رساندم، و در او از روح خود در او دمیدم» (حجر / 29).
آیا مراد نفس ملهمه است که خداوند به آن سوگند یاد فرمود و فجور و تقوا را به او الهام کرده است که قرآن می فرماید: «و نفس و ما سوّاها فالهمها فجورها و تقواها» (شمس / 7 ـ 8) این آیه از ارتباط نفس با خدا در بعد الهام پذیری سخن می گوید که زمینه ساز تحصیل فضیلت و تقواست؟
آیا مراد نفس اماره است که همواره انسان را به بدی فرمان می دهد که قرآن می فرماید: «و ما ابری نفسی انّ النفس لاماره بالسوء الا ما رحم ربّی ان ربی غفور رحیم هرگز نفس خویش را تبرئه نمی کنم که نفس (سرکش) بسیار به بدی ها امر می کند، مگر آن که پروردگارم رحم کند که پروردگارم غفور و رحیم است. (یوسف / 53)
آیا مراد نفس لوامه است که انسان را از فساد و تباهی باز می دارد و گناهکاران را سرزنش می کند که قرآن می فرماید: «لا اقسم بیوم القیامه و لا اقسم بالنفس اللوامه؛ سوگند به روز رستاخیز و سوگند به نفس سرزنش گر (قیامت 1ـ 2)» این آیه از محکمه وجدان با عنوان «لوامه» سخن می گوید که انسان را هنگام ارتکاب معصیت مورد سرزنش قرار می دهد و برخی آن را از جلوه های اخلاقی دانسته و روان شناسان آن را «من برتر» نامیده اند.
آیا مراد از نفس، نفس مطمئنه است که به ندای «ارجعی الی ربک راضیه مرضیه» مفتخر می شود، که قرآن می فرماید:
«یا ایتها النفس المطمئنه ارجعی الی ربک راضیه مرضیه فادخلی فی عبادی و ادخلی جنتی؛ ای نفس مطمئن و آرام! بازگرد به سوی پروردگارت که هم تو از او خشنود هستی و هم او از تو خشنود است، و داخل در زمره بندگان خاص من شو و در بهشتم گام نه» (فجر 27 ـ 20) این آیه بازگو کننده نفس و تسلیم و رضاست که در نتیجه قرب الهی و حرکت مشتاقانه انسان به سوی حق دست می دهد.
آیا نفس فانیه است که سرانجام طعم مرگ را می چشد، که قرآن می فرماید: «کلّ نفس ذائقه الموت؛ هر کسی مرگ را می چشد» (ال عمران / 185.)
پاسخ سوال مذکور این است که مقصود همه آن هاست، یعنی مجموعه ای که شخصیت انسان را می سازد و او را جامع نشأتین (ملکوت و ناسوت) قرار می دهد.
در مجموع نفس انسان از بعد ملکوتی اش نفخه الهی است که در سیر صعود، به مقام نفس مطمئنه و راضیه و مرضیه می رسد و تا آن جا بالا می رود که به مرتبه «قاب قوسین او ادنی» مشرف می شود، که قرآن می فرماید: «ثمّ دنی فتدلی فکان قاب قوسین او ادنی، پس نزدیک شد و بسیار نزدیک شد تا (در مقام تمثیل) فاصله او به اندازه دو کمان یا کم تر بود» (نجم / 8 ـ 9).
از بعد ناسوتی اش تا آن جا سقوط می کند که می فرماید: «... اولئک کالانعام بل هم اضلّ» (اعراف / 179)؛ و آن قدر پست می گردد که قرآن می فرماید: «ثمّ رددناه اسفل سافلین؛ پس او را به پایین ترین مرحله باز می گردانیم» (تین / 5) بنابر این شناخت نفس در هر دو بعد آن لازم است تا در مقام تهذیب و تزکیه نفس، به مشکل بر نخورد.
با کدام نفس باید مبارزه کرد؟
در آیات و روایات تاکید فراوان به مبارزه و جهاد با نفس شده است. در این جا سوالی مطرح می شود که با توجه به مراتب چند گانه نفس، مقصود کدام نفس است که مجاهده با آن ضروری و اجتناب ناپذیر خواهد بود.
پاسخ این است که معلوم است که با نفس ملهمه، لوّامه و یا مطمئنه مبارزه نمی کنند، چون آن ها وسیله کمال انسانند با نفسی باید مبارزه کرد که باعث فساد و تباهی انسان می شود و آن نفس اماره است که از درون به بدی فرمان می دهد؛ چنان که قرآن می فرماید: «و ما ابرّی نفسی انّ النفس لاماره بالسوء الا ما رحم ربّی؛ هرگز نفس خود را تبرئه نمی کنم که نفس (سرکش) بسیار به بدی ها فرمان می دهد» (یوسف / 53).
رسول گرامی اسلام مبارزه با نفس را «جهاد اکبر» نامیده و نفس را سخت ترین دشمنان خوانده است و در آیات و روایات و توصیه های اخلاقی و عرفانی و ادبیات ما، از آن نکوهشی بسیار شده و پیروی هوای نفس سرچشمه همه خطاها و گمراهی ها به شمار آمده است و سبب هلاکت و نابودی انسان می گردد. بنابر این هدف از مبارزه با نفس، نفس اماره است که البته باید نخست راه های مبارزه با آن را فرا گرفت و سپس در مقام عمل با استعانت از خدای سبحان با آن مبارزه کرد. شاید از این طریق خدمتی به راهیان ره سیر و سلوک انجام گیرد.
در این مقاله کوشش شده است تا راه های مبارزه با نفس با استناد به آیات و روایات نشان داده شود.